سفر کردی کجا رفتی؟
چرا تنها بی من؟
نگفتی سخته دلتنگی نگفتی زوده این رفتن؟
خلاف جاده ایستادی چرا تا عادتت کردم به فکر رفتن افتادی؟
چرا باید به تنهایی دوباره بی تو برگردم؟
کجای قصه بد بودم کجای قصه بد کردم؟
سلام
نمیدونم دوستان عزیزم هربار که اسم مهدی باکری میاد من ناخود آگاه اشک از چشام میپره بیرون
این هم خاطره ای از باکری که از وبلاگش برداشتم
شهادت لاله ها را چیدنی کرد
به چشم دل خدا را دیدنی کرد
ببــوس ای خـــواهرم قبــر برادر
شهادت سنگ را بوسیدنی کرد
فکش اذیتش می کرد.
دکتر معاینه کرد و گفت«فردا بیا بیمارستان.»
باید عکس می گرفت.
عکسش که آماده شد،رفتیم دکتر ببیند.
وسط راه غیبش زد.
توی راه روهای بیمارستان دنبالش می گشتیم.
دکتر داشت می رفت.
بالأخره پیداش کردم.
یک پیرمرد را کول کرده بود داشت از پله ها می برد بالا...
راوی: همسر شهید مهدی باکری
زآن هنگام که ماه رخت دیدم و دیوانه شدم
سوی الله جمیل رفتم و خادم شاهانه شدم
....................................................
گویا امشب بر سر شهر من بارانی باریده است و مرا نوید از گذشته های بارانی همراه با بوی خوش بارش بر روی خاک که همیشه مستم میکند. من زاییده احساسم اما خدایا از تو شکوه دارم چرا که من مسیرم این نبود. اما شکرت میکنم هر دم و هرلحظه زیرا همیشه سرپناهم تو بودی و لاغیر.
اما آرزو بر ما عیب نیست . همیشه آرزومندیم که نباید اینگونه میشد . چه بسیار خنجرها که دوستان صمیمی از پشت و پهلو و روبرو بر من نزدند.
چه حرفها که بدلایلی که برای خود تراشیدند پشت سرم نزدند اما من همیشه به درگاهت پناه می آورم .
زیرا من همچو کودکی هستم و تو مرا مادری مهربان . وقتی همه آزارش رسانند باز خود را به آغوش مادر می اندازم . حتی اگر مادر مرا برنجاند باز تنها ملجا و پناهگاه من تو هستی
.............................................................................................................
ملکان و حوریان از شگفت رویت خود انکار کنند
ترسم این دوستان مهدی به نزد تو بدکار کنند
این چه سوداست که انس و جن همه مشغولند
بارک الله براین ظلمت شب گویا می خواهند همه بیکار کنند
"البینة علی المدعی والیمین علی من انکر" خوانده ام من
اما چه فایده منقلب شده جمله دروس و همه پیکار کنند
غزلی از خودم سروده اولین روز آخرین ماه سال 1391 هجری شمسی _ تقدیم همه دوستان و غیر دوستان
سروده خودم برای روز نیمه برفی ارومیه 20 دی 1391 شمسی
زمین خاکی پر است از وسوسه ها و محرکها و تشویقها
و فرشتگان موجودی تک سویه هستند که فقط خوبی و مهربانی و حسنه می دانند
و اما من وتو غیر از املاک حسنات فرشتگان نیرویی بنام سیئه داریم .
این دو نیرو دایم در مبارزه اند
و بهشت از ان کسانی است که حسناتشان سیئاتشان را مغلوب کند.
بارالهی به عظمت کبریاییت مارا لحظه ای به حال خود وا مگذار که تو را صدا زدن در هر لحظه و تسبیح تو گفتن برایمان کفایت دنیا و عقبی می کند.
حیدربابا دنیا یالان دنیادی
اوغول دوغوب درده سالان دنیادی
عظمت واقعی ان نیست که هیچوقت سقوط نکنیم بلکه آنست که هر وقت سقوط کردیم بتوانیم برخیزیم.
مهدی فرجی زاده
متولد58 ارومیه
قبولی وکالت تهران _شهرستان کرج
منتظر نظرات و معرفی سایتهای حقوقی شماعزیزان هستیم.